توضیحات
«چسلاو میلوش» یکی از بزرگترین شاعران قرن بیستم است. او برندۀ جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۰ است. آکادمی نوبل، چسلاو میلوش را نویسندهای خواند که «صدای وضعیت انسان معاصر در جهانی پر از کشمکش است». میلوش در ایران هنوز گمنام است، بنابراین مترجمان برای آشنایی خوانندگان سعی کردهاند از میان انبوه شعرهای او آنانی را که معاصرتر و مضامین پهناورتری از مسائل بینافردی در خود دارد برای ترجمه انتخاب کنند. چسلاو میلوش (۲۰۰۴ – ۱۹۱۱) شاعر لهستانی لیتوانی تبار است. شاعر، نویسنده، دیپلمات، استاد دانشگاه، مهاجر، پناهنده، شبه متأله، وکسی که در پی جنگهای جهانی در فضایی چنان تیره و عصیان زده و پرکشمکش بالید چندان که گویی چارهای به جز شاعر شدن نداشت. چسلاو میلوش به لحاظ فرمی، معرقی از ژانرهای ادبی متنوع از شعر، داستان، زیستنامه، جستار، خطابه و تکسرایی و همسرایی است و به لحاظ مضمونی، جُنگی از سطرهای حماسی تا سوگ و شیدایی دستچین کرده است. او که فرم را برای توضیح معنا به خدمت میگیرد، نگارنده اوضاع آخرالزمانی اروپای آغشته به جنگ و عقاید افراطی است و از تشکیک و دوگانگی جوهر آدمی نقاب برمیگیرد. میلوش که سخنرانی ضیافت نوبلش به یک مانیفست سیاسی برای روشن سازی ماضی و روشنگری آینده میمانست پیشتر از آن جوایز دیگری از جمله جایزه انجمن نویسندگان لهستان برای ترجمه (1974)، نیوستادت، جایزه بین المللی ادبیات (1989)، مدال ملی هنر (ایالات متحده، 1989)، جایزه رابرت کرش (1990)، و نشان عقاب سفید (لهستان، 1994) را ربوده بود گرچه بازگمنام بود. در بخش از مقدمه مترجمان این اثر آمده است: «باید اقرار کرد که ترجمه شعر میلوش آسان نیست؛ از چند منظر: یکی آنکه ترجمۀ شعر او ترجمۀ سطر نیست، ترجمۀ فضا است – متن بعد دارد و نمیتوان با برگردان واژهها و جملهها به ترجمه اکتفا کرد، بلکه باید کل چشمانداز پهناور متن را ترجمه کرد. دیگر آنکه رفت وبرگشتهای ذهن میلوش، انقطاع تاریخی ما از زمانۀ او، تصاویر بکر و نامانوس، همنشینی غریب واژهها و نیز ترکیبات بدیعی که ما را به واژهسازی سوق میداد تلاشی مضاعف میطلبید. باید پذیرفت که جواز شاعری در کف شاعر ابزاری برای حدوث انواع غرابتهای شعری میتواند بود.
کتابفروشی اینترنتی آبان