توضیحات
«دنیای دیروز»؛ خاطرات یک اروپایی است که آرامش و شادی وین و اتریش را در سالهای قبل از جنگ اول جهانی، نشان میدهد. دنیای امنی که، لااقل برای «اشتفان سوایگ» و برخی دیگر، به معنای تضمینِ داشتـن آزادیهای شخصـی بود. خاطرات اشتـفان سـوایگ، نور و سایههایی را نشان میدهد که بر فراز اروپا قرار داشت؛ تا زمانی که خورشید غروب کرد، هیتلر به قدرت رسید، اروپا برای دومین مرتبه درگیر جنگ شد و نویسنده «شاهد وحشتناکترین شکست عقل و وحشیانهترین پیروزی خشونت» بود. اشتفان سوایگ در «دنیای دیروز»، بیشتر از اینکه به سرنوشت خود بپردازد، اتفاقات آن دوران و سرنوشت یک نسل را تشریح میکند. وی در این کتاب از موضوعات شخصی فراتر میرود و مختصری از فضای معنوی جهان را در نیمه اول قرن بیستم به تصویر میکشاند.
«مشتاق بودیم که آخرین و تازهترین و خاصترین و غیرواقعیترین چیز را که هنوز کسی نمیدانست کشف کنیم و از دیگران جلوتر باشیم.» «دنیای دیروز» زندگینامۀ خودنوشت «اشتفان سوایگ» نویسندۀ مشهور اتریشی است. بازگویی دوستداشتنهایی در حال تغییر و نویسنده شاهدوار از آن دیروز و از این امروز سخن میگوید: «منِ امروز با منِ دیروز و صعودها و سقوطهایم چنان تفاوت دارد که گاه به نظرم میرسد نه فقط یک زندگی که چندین زندگی کاملاً متفاوت را زیستهام. ما چه چیزهایی که نبودهایم و چه تجربهها که از سر نگذراندهایم.» «دنیای دیروز» با ترجمۀ «مهشید میرمعزی» مخاطبش را در کنار شیرینیهای که به او میچشاند به تأمل و تفکر وامیدارد: «چرا ما انسانها از تاریخ درس نمیگیریم.» تفاوتها و تغییرنگاهها از مهمترین موضوعاتی است که گاه بهواسطۀ نگاه تاریخی اثر به آن پرداخته شده است و تفاوت تفکر مردم در بارۀ موضوعات مبتلا به جامعه در دنیای دیروز و امروز. اشتفان سوایگ راوی این نگاه را به ادبیات هم تسری میدهد و از این موضوع نیز صحبت میکند که آیا امروز روز میتوان باور کرد که زمانی اثری رئالیستی همچون «مادام بوواری» در دادگاه عمومی فرانسه اثری موهن و ممنوع اعلام شود و اینکه کتابها هر چقدر هم که پنهانکار بودند، باز هم واقعیات زیادی را فاش میکردند. جادوی ادبیات مضمونی است که زندگی نویسنده را دربرگرفته است و به آن حیاتی بخشیده است که نویسنده به آن از روحی برای وجود زندگیاش یاد میکند و همین روح به اثر حلاوتی کمنظیر بخشیده است که مخاطب را همراه خود میکند و به شعف وامیدارد: «برای منِ نوزدهساله، که تازه دبیرستان را تمام کرده بودم، بوی جوهر چاپ شیرینترین عطر دنیا و حتی شیرینتر از عطر گل سرخهای شیراز بود.»
کتابفروشی اینترنتی آبان