توضیحات
چهار اصلزاده لویی سیزدهم، یعنی آتوس، پورتوس، آرامیس و دارتانیان، برای خنثی کردن دسیسههای جاسوسه خطرناک، «میلادی» به انگلستان میروند. آتوس، پورتوس و آرامیس از معرکه بیرون رانده میشوند و تنها وارتانیان ماموریت را به سرانجام میرساند. 20 سال بعد پس از دوران تسلط ریشلیون دورهای گذاری مقرون به حیلهگری و سیاستبازی پیش میآید که در آن مازارن پیروز میشود. وی به مردان وفادار و جازم نیاز داشت و وجود دارتانیان را که هنوز تفنگدار بود، مفید تشخیص میدهد. آنگاه دارتانیان امیدواری پیدا میکند گروه چهارنفری را که دست زمانه و حوادث آن را پراکنده ساخته است، گرد هم جمع کند. ولی تنها پورتونس خوشقلب به او میپیوندد. آرامیس در جمعیت مذهبی وارد شده و آتوس در قصر کوچکی در روستا عزلت گزیده است. داستان از تمامی تجربههای کامل چهار قهرمان، یعنی توطئهها و اغراض شخصی، و موفقیتهای درخشان از پی بدبیاریها مایه میگیرد.
چهار اصیلزاده عبارتاند از: آتوس، همان کنت دولامز که به دلیل ازدواج با زنی ماجراجو از هستی ساقط و از ناچاری تفنگدار شده است؛ پورتوس که نام اصلی او والون و غولپیکری خوشقلب و خودنما است؛ آرامیس یا شوالیه اربله که ماجراجویی عشقبازانه موجب سلب رسالت دینی از او شده است و پیوسته میان حال عرفانی ابهامآلود و مهارتی در دسیسههای ژزوئیستی و عشقهای پنهانی و کاملا اشرافی و شجاعتی در نوسان است؛ و وارتانیان از اهالی گاسکونی مردی با همت و با سودای جنونآمیز و پساندازی ناچیز است، و بعدا قهرمان داستان میشود. این چهار قهرمان دوستان صمیمی و جدانشدنی هستند و تفنگداران لوئی سیزدهم میباشند. برحسب اتفاق دارتانیان با میلادی از عمال کاردینال و همسر نخست آتوس، درگیر میشود. او جاسوسة خطرناک تفنگداران است و به هوای انتقامجویی در پی آنان است و در پی دسیسهای آن چهار یار برای دفاع از خود، با برخورداری از کمک کنستانس باوفا، معشوقة دارتانیان، سفر خطرناک را به انگلستان در پیش میگیرند تا دسیسههای او را خنثی کنند.