توضیحات
پوآرو برای تکمیل پروندهای، با قطار سریعالسیر شرق به مقصد لندن حرکت میکند. مرد ثروتمندی به نام «راچت» دربارۀ تهدید شدن به مرگ توسط دشمنانش میگوید و از پوآرو میخواهد که او را مراقبت کند و امنیت او را تأمین کند، اما پوآرو نمیپذیرد تا اینکه نیمهشب رئیس واگن با جسد راچت مواجه میشود، این در حالی است که قطار به علت بارش برف متوقف شده است. راچت بهوسیلۀ چندین ضربۀ چاقو به ظاهر ناشیانه ولی بیرحمانه به قتل رسیده است. پوآرو که با شَم گارآگاهیاش اطلاعات نسبی دربارۀ تکتک مسافرین بهدست آورده است، همۀ مسافرین را در مظان اتهام قرار میدهد و با آنها مصاحبه میکند. سرانجام به این نتیجه میرسد که عدهای با مشارکت هم در این جنایت شرکت داشتهاند و چون توقف قطار نقشۀ اولیۀ آنها را غیرقابلِاجرا کرده بود، آنها تکتک وارد واگن راچت شده و ضربۀ چاقویی به او زده بودند تا بدینوسیله انتقام خود را گرفته باشند.
کتابفروشی اینترنتی آبان