توضیحات
کاپیتانی با مشکلات خانوادگی بسیار، به وجود پروردگار اعتقادی و به تازگی دچار نوعی روانپریشی و جنون شده است. او قصد دارد دختر خویش، برتا، را برای تربیت صحیح، از منزل دور کند و خانواده به شدت با این موضوع مخالف است و همسرش قصد دارد با اثبات جنون وی، حضانت دخترک را به دست آورد. کاپیتان که به شدت به اطرافیان خویش مضنون است، این اندیشه در جانش ریشه دوانده که برتا فرزند وی نیست و همین باعث شده رنج و عذاب بیشتری را تحمل کند. در شبی ناآرام و سخت که همگان تصمیم بر انتقال وی به بیمارستان روانی را دارند کاپیتان در اوج پریشانی ذهن، با آوردن ایمان به وجود خدا چشم از جهان فرومیبندد. این نمایشنامه با حضور هشت شخصیت در نقشهای کاپیتان، لورا، برتا، دکتر اوسترمارک، کشیش، دایه، نوژد، و گماشته قابل اجرا است.