توضیحات
مجموعۀ حاضر، شامل گزینگویههای نگارنده است که در بخش نخست، با تفکر مابعدالطبیعی، سَروکار دارد. او “مابعدالطبیعه” را پدیدهای میداند که باید شناخت نه مجموعهای از احتجاجات که ذهن را باید به آن درگیر کرد. همین رویکرد در زمینۀ اخلاقیات در بخش دوم (تاریخ احساسات اخلاقی)، نخستین تلاش نیچه برای رسیدن به آنچه “تبارشناسی اخلاق” نامیده؛ در مورد دین در بخش سوم (حیات دینی) و در مورد هنر در بخش چهارم (نفوس هنرمندان و نویسندگان) دیده میشود. در هریک از این موارد، نیچه پیشنهاد میکند که این امور ظاهراً متعالی را همچون پدیدههایی انسانی -تجارب و فعالیتهای آدمیان- قلمداد کنیم و بپرسیم هنگامی که این امور در حیات انسانی به وقوع میپیوندد، چه پیش میآید و بهجای تعالی آنها این گمان را پیش فرض بگیریم که ظاهر متعالی آنها فریبنده است. در چهار فصل بعدی، “نیچه” توجهش را به قلمرو روابط و گونههای فرهنگی و اجتماعی و پیوندهای شخصی، معطوف میکند. این التفات، بیشتر متوجه فرهنگ است و نه هنر و ادبیات و او تلاش میکند در بخش پنجم، فرهنگ را به دقت، بررسی کند. نهادها و روابط اجتماعی، مرحلۀ منطقی بعدی است، بخش ششم (انسان در جامعه) و پس از آن مسائل خانوادگی “زن و کودک” و حیات سیاسی “نگاهی به دولت”، مطرح میشود. اگر در چهار بخش نخست، “نیچه”، مسائلی را ارزیابی میکند که از نوعی معنای متعالی برخوردار است و “هگل”، قلمرو آنها را گسترۀ “روحانیت مطلق” میدانست، در اینجا اموری را ارزیابی میکند که آنچه را “هگل”، “حیات یک ملت” در سطح روحانیت عینی نامیده بود، محقق میسازند. اینها نیز در زمرۀ مسائلی عمده هستند که عموماً انسانیت و معنا و ارزش انسانی ما بر اساس آنها تصور میشود.
کتابفروشی اینترنتی آبان