توضیحات
بر خلاف صحنه و پرده (دو واحد بنیادی ساختار فیلمنامه) که تعریف و تشخیص آنها به نسبت آسان است، تعریف واحد سوم (سکانس) و استفاده از آن در طراحیِ ساختار، همواره یکی از مباحث مناقشهبرانگیز در نظریۀ فیلمنامهنویسی بوده که در این کتاب، به گمان من، برای اولینبار دقیقاً تعریف شده و بر اساس آن، مدل جدید و کارآمدی برای طراحیِ ساختار فیلمنامه پیشنهاد شده است. تعریف سکانسهای فیلمنامه بهعنوان «هدفهای کوتاهمدتِ» قهرمان در راه رسیدن به هدف اصلی، و تعیین تعداد دقیق سکانسهای موردِنیاز برای نقل داستانی جذاب در سینما، به باور من، رویکردی به غایت عملگرایانه و مؤثر در طراحی پیرنگ است. با خواندن این کتاب بهخوبی میفهمید برای یک فیلمنامۀبلند سینمایی دقیقاً چه مقدار داستان نیاز داریم و وقتی پیرنگ به اصطلاح «رقیق» میشود و اتفاق تازهای در فیلمنامه نمیافتد، مشکل کجاست و چگونه میتوانید آن را حل کنید. کتاب علاوه بر ارائۀ یک مدل ساختاریِ جدید، حاوی مطالب جالب و مفیدی دربارۀ وجوه دیگر فیلمنامهنویسی (طراحی شخصیتها، طراحی منحنی تحول، دیالوگنویسی و غیره) است که آن را به اثری کامل و جامع تبدیل میکند که سعی دارد به مهارتهای اساسی و ضروری برای فیلمنامهنویسی بپردازد و کموبیش به همۀ سؤالات جواب میدهد.
کتابفروشی اینترنتی آبان