توضیحات
واقعیت این است که همۀ عشقها شامل یکی شدن هستند، و ازآنجاییکه یک شخص در درون خودش یکی شدن بیشتری دارد تا زمانی که با یک شخص دیگر یکی میشود، یا ازآنجاییکه یکپارچگی والاتر از بههمپیوستن است، بنابراین یک انسان خودش را بیش از هر شخص دیگری دوست دارد. این کاری است که همۀ ما بهصورت منطقی انجام میدهیم؛ در حقیقت در امور خیریه، انسان باید به خودش بیشتر از همسایهاش کمک کند. یعنی به نظر او، عشق به خود اولویت دارد به روشی بنیادین اجباری است. از همه مهمتر این است که عشق به خود با خودخواهی هممعنی نیست. به نظر من خودخواهی به این معنی است که یک شخص عمداً به روشی غیرمنصفانه و و یا فدا کردن دیگران به دنبال علاقۀ خودش است. اما یک شخص با عشق ورزیدن به خودش آرامش درون مییابد از انطباق اراده و واقعیت نشأت گرفته است. به علاوه عشق به خود برای شادی زندگی ضروری است و آدمهایی که از خودشان متنفرند گاهی اوقات وضعیت خودمخرب به خود میگیرند و خودشان را مسخره میکنند، شوخیهای تلخی با خودشان و دنیا میکنند، شوخطبعی دوستانه و آرامبخش نیاز به عشق به خود دارد.
کتابفروشی اینترنتی آبان