توضیحات
این کتاب مشتمل بر سه داستان با عنوانهای «تعادل»، «خیال» و «سقوط» است. در داستان «تعادل»، پسری جوان در تاریکی شب مشغول قدم زدن است که به یکباره سایهای را روی دیوار میبیند. به سمت سایه میرود و متوجه میشود زنی هراسان است. زن به یکباره به مرد جوان حمله میکند، مرد داخل جوی آبی سقوط میکند و پشتِ سرش داخل میخی یا چیزی شبیه به آن فرومیرود. مرد وقتی چشم باز میکند شبح زن دیگری را بالای سرش میبیند که بعدها متوجه میشود نامش «نور» است و …