توضیحات
پرنس «مویخکین»، آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته، پس از اقامتی طولانی در سوئیس برای معالج بیماری به میهن خود بازمیگردد. بیماری ظاهرا نوعی افسردگی عصبی است، اما در واقع مویخکین دچار نوعی جنون شده است که بیارادگی مطلق از نمودهای آن است. به علاوه، بیتجربگی او در زندگی باعث شده تا وی نسبت به دیگران اعتماد بیش از اندازه داشته باشد. در این حال با «روگوژین»، جوانی بااراده و از نظر روحی نقطة مقابل مویخکین برخورد میکند. روگوژین برای او از میزان عشق و علاقهاش به ناستازیا سخن میگوید. این زن زیبا به انگیزة وظیفهشناسی، معشوقة ولی نعمت خود میشود. پس از چندی مویخکین به خانة یکی از خویشاوندانش میرود و در آنجا نیز بار دیگر سخن از ناستازیا را میشنود و خبر مییابد که گانیا، منشی ژنرال برای ازدواج با او، در ازای جهیزیهای که ولینعمتش به وی وعده کرده آماده میشود. رمان به گونهای غمانگیز با جنون قطعی مویخکین و قتل ناستازیا به دست روگوژین به پایان میرسد.
کتابفروشی اینترنتی آبان