توضیحات
در روند تکوین هنر آنچه از اهمیت والایی برخوردار است ژرفا و آغازگری اندیشهها است. در این راستا شهید ثالث جزو هنرمندانی است که بسیاری از ویژگی ها وعناصر سبکیاش همزمان یا زودتر از بسیاری فیلمسازان معاصر بروز کرده است. آثار او از آفریدههای کارگردانانی چون بلا تار، شانتال آکرمن، اورمانو اولمی، نوری بیگله جیلان و… بهلحاظِ تماتیک و ساختاری در غالب بروز مفاهیمی چون مینیمالیست، برداشت بلند، ایجاز و … مقدمتر یا همزمان است. سهراب شهید ثالث به حق بهعنوانِ آغازگر موج نوی سینمای ایران و تأثیرگذارترین سینماگر تاریخ سینمای ایران شناخته می شود. فیلمهایش در عین تأثیرگذاری بر سینمای ایران بر آثار فیلمسازان متعددی از جریانهای سینمای مدرن اروپا نیز تأثیر گذاشته است. نگارنده براین عقیده است که سهراب شهید ثالث با بهکارگیری عناصر سبکی و ساختاری متنوع توانسته سینمایی را در فیلمهای خود به تصویر بکشد که خاص خود اوست. او ایجاز را در نهایت اعجاز به کار میگیرد و البته این کوتاهگوییها هرچه بیشتر به فیلم فضای رازناک و شاعرانهای میبخشد و ذهن مخاطب را برای درک فضاهای خالی و ناگفتهها فعالتر میکند. شهید ثالث هنر ایجاز را که بیش و پیشتر از آن شعر بود به شکلی عمیق وارد سینما کرد و این در سینمای ایران بیمانند و در جهان کمنظیر است. او شاعری است یگانه چرا که شاعران با ایهام و ایجاز تصاویر و صفحههای سپیدی به وجود میآورند و مخاطب با سپیدخوانی شعر را به دلخواه خود به کمال می رساند. فیلم های سهراب شهید ثالث و آثار آنتوان چخوف نیز از ویژگیها و شباهتهایی بسیاری برخوردارند که هم ریشه در سبک زندگی سیاسی و اجتماعی تقریباً مشابهشان وهم از دیدگاه هستیشناسانه و عینی هر دو نشئت میگیرد. رویکردی که اگرچه با برخی از جریانات سیاسی و اجتماعی جامعۀ زیست هر دو ناسازگار است، ولی سرشار از اندیشهای ایدئالگرا و درعینحال سرد و ساکن است. شگفتی در اینجا است که هر دو هنرمند علیرغم زندگی در دو دورۀ کاملا متفاوت بهلحاظِ زمانی دریافتی مشترک و بسیار نزدیک از انسان و فضاهایی که سیستمها بر آنها تحمیل