توضیحات
این رمان سرگذشت «فرانتس بیبرکف» را روایت میکند؛ کارگر سابق کارخانه سیمان و حمل و نقل در برلین. او از زندانی که به واسطه وقایع پیشین در آن محبوس بوده است، آزاد شده و به برلین بازگشته است و میخواهد شرافتمندانه زندگی کند؛ در آغاز موفق میشود اما پس از مدتی درگیر مبارزهای بیامان میشود و به گرداب خیانت و تبهکاری میافتد و … .
نویسنده در این رمان از بازندگان عصر مدرن میگوید؛ کسانی که چیزی ندارند یا مجبورند شجاعانه از اندک داراییشان دفاع کنند.