توضیحات
این کتاب به قلم نیکول کراوس، نویسنده آمریکایی در سال ۲۰۰۵ منتشر شده است و در سال ۲۰۰۶ در زمره نامزدهای نهایی جایزه ادبی اورنج بوده و در سال ۲۰۰۸ جایزه ادبی ویلیام سارویان را بهدست آورده است. این رمان به داستان یک رابطه ناموفق اشاره میکند که یک طرف آن نویسندهای ناموفق و آواره جنگی و طرف دیگر آن دختر جوانی است که سرپرستی مادرش را برعهده دارد. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «سالها قبل، وقتی انتشارات کوچکی در سانتیاگو تاریخ عشق را پذیرفته بود، ویراستار پیشنهادهایی کرد و لیتوینف که میخواست انعطافپذیر باشد سعی کرد آن تغییرات را اعمال کند. گاهی حتی میتوانست خودش را هم متقاعد کند که کاری که میکند آنقدرها هم فجیع نیست گورسکی مرده بود، لااقل کتابش بالاخره چاپ و خوانده میشد، کم چیزی بود؟ وجدانش در جواب این سوال معلومالجواب به او بیاعتنایی میکرد. آن شب، مستاصل، وقتی نمیدانست چه کند، یک تغییر دیگر هم اعمال کرد که ویراستار از او نخواسته بود. در دفترش را قفل کرد و دست برد به جیب بغلش و تکهکاغذی را که سالها همراه خود داشت باز کرد. کاغذ سفیدی از کشوی میزش درآورد. بالای آن نوشت: …»
کتابفروشی اینترنتی آبان