توضیحات
در اینداستان، ستارگانی چون آنتونی هاپکینز و نیکلاس کیج از سینمای هالیوود حضور دارند و درد آنها هم مثل درد انسانهای مبتلا به ترس و تنهایی است که مثل استخوانی در گلویشان گیر کرده است؛ بهویژه که آنها همیشه بلندتر از بقیه خندیدهاند.
در آغاز رمان پیشِ رو، مخاطب با شخصیت کری آشنا میشود که شخصیت اول داستان است و او را وسط یک بحران موجودیتی پیدا میبیند؛ شخصیتی که بهدلیل شک به خود خرد شده و در آپارتمانش در لسآنجلس گیر کرده است. او آنجا فقط با نتفلیکس، یوتیوب و تیامزی زنده است. موفقیتهای او بهعنوان یک بازیگر، چه در زمینۀ کمدی و چه درام، مانند اشیای دوردست در آینه عقب زندگی هستند و حالا او فقط به مرگ ناگزیر خود و پایان بیفرار جهان فکر میکند. بهاینترتیب یک ماجراجویی هجوگونه آغاز میشود که در آن کری به اعماق فرهنگ خودشیفته هالیوود سفر میکند؛ کری در جستوجوی معنا در زندگی و حرفه خود است و درعینحال سعی دارد در یک فیلم بیوگرافیکی که قرار است دربارۀ مائوتسه تونگ ساخته بشود نقش انتخاب کند و در فیلمهای استودیویی بر پایه اسباببازیهای کودکان نقشآفرینی کند. او در اینفیلمها با آتشسوزیهای فاجعهبار، مجموعه بازیگران تمام زن یک حمله اکوتروریستی و آدم فضاییها مواجه میشود و با امثال نیکلاس کیج، گویینت پالترو و آنتونی هاپکینز رفتوآمد دارد. قهرمان داستان اینکتاب، به دنبال مامن و ماوایی از عشق است و گاهی ملجا و پناهگاهی در امور معنوی میخواهد. او گاهی از شدت خنده، زار میزند و گاهی از فرط درد، بهطور هذیانگونهای میخندد.
هرچند روایت اینکتاب در عمل به سمت فاجعه جهانی میرود و در سالی که پر از شیوع بیماری و قیام است، جنبهای تحریکآمیز دارد، اما جیم کری قول داده خوانندگانش، یکشادی تمام عیار را تجربه کنند. او میگوید: اینجهان برای شما به شکل پوچترین سرگرمی و شگفتانگیزترین شکل ممکن پایان مییابد. او در عینحال به شکلی خوشبینانه به جامعه پس از کرونا فکر میکند و میگوید شاید اینفرصت لازم بود تا زمین بتواند نفس بکشد.
کتابفروشی اینترنتی آبان