توضیحات
«خانه خوبرویان خفته»، محلی برای پیرمردانی بود که تمایلات مردانگی نداشتند و برای کسب اعتماد به نفس و احساس شاد بودن، شبی را کنار دختر زیبای خفتهای میگذراندند. روزی اگوچی پیر به تشویق دوستش، برای نخستین بار برای ارضای حس کنجکاوی به خانه خوبرویان خفته رفت و با بودن در کنار یکی از خوبرویان خفته، خاطرات گذشته در او زنده شد. اما او دیگر قصد نداشت پردهای دیگر به نمایهای تلخ و پروندههای سیاهش اضافه کند و او تصمیم گرفت که دیگر به خانه خوبرویان خفته قدم نگذارد. اما حس ماجراجویی، وسوسه و کسب لذت او را دوباره به آن خانهها کشاند.