توضیحات
نوری هر روز صبح زود با شنیدن صدای اذان بـرمیخیـزد و به سمت زنبورداری خود در حومۀ شهر رهسپار میشود. آخر هفتهها نیز همسرش افرا نقاشیهای زیبا و کمنظیر خود را برای فروش در بازار محلی میدان شهر به نـمایش میگذارد. آنها زندگـی خوب و سادهای کنار دوستان و خانواده بـر روی تپهای در شهر زیبای حلب سوریه دارند. همه چیـز خوب پیش میرود تا اینکه ناگهان اتفاق غیـرقابل تصوری رخ میدهد. جنگ تمام عشق و زندگـیشان را در چشمبههمزدنی نابود میکند و آنها را به جایی میرساند که تنها گذشتن و رفتن را چارۀ خود میبینند. اما به این آسانیها هم نیست: افرا بینایی خود را از دست میدهد و نوری میبایست، در این سفر پرمخاطره و مبهم، او را تا انگلستان همراهی و یاری کند. این کتاب، با نگارشی مأنوس و جذاب، به تکتک ما گوشزد میکند که زندگـی میتواند در ثانیهای زیـر و رو شود و سفری به سرزمینهای دور و ناشناخته پیش رویمان قرار دهد. کریستی لفتری بهخوبی در این کتاب نشان میدهد که رأفت و شفقتورزی به میلیونها انسان، از یکبار کمک به یک نفر شروع میشود.
کتابفروشی اینترنتی آبان