توضیحات
آنچه بیش از هرچیز از سینما انتظار داریم ولی بهندرت آن را در اختیار ما قرار میدهد این است: سرنخهایی از واقعیت محض رخدادهایی که با آنها درگیر است.رابرت ورشودرموردِ سینما خطرِ داشتن دانش زیاد (و یا دانشی که بدون تفکر اندوخته شده باشد) این است که میتواند توجه ویژۀ ما را بیشازاندازه روی جنبههای مفهومی فیلم متمرکز کند، که در این صورت ممکن است تجربۀ ما را به سمت عقلانیشدن سوق دهد و درنهایت منجر به آسیبرسیدن به ماهیت پاسخ ما شود، … هرچه کمتر درموردِ فرهنگی که فیلم موردِنظر از آن بیرون میآید بدانیم، بیشتر امکان این را داریم که بدون اینکه جزئیات آشنا ولی سطحی حواس ما را به سمت خود جلب کنند، بتوانیم واکنشمان را بهطور غریزی نسبت به ساختار درونی اثر بروز دهیم.تمام هنرها در قضاوت خود جانبدارانه عمل میکنند. اینطور بهنظر میرسد که سینما نیز با شور و حرارت ویژهای که در ساختن واقعیتی عاریتی از خود نشان میدهد، وجود دنیایی خیالی را امکانپذیر میسازد. اگر در بحثهایمان درموردِ رسانهای خاص، متمایل به بیطرفی هستیم، هیچ ابزاری برای تحقیق مؤثرتر از دراختیار داشتن کلاس درسی با اعضایی همواره در تغییر و متشکل از دانشجویانی دقیق و نکتهسنج، نیست. دانشجویانی که در مقابل تجربیات شخصی و جانبدارانهشان از سینما، میتوانیم تجربیات و واکنشهای خود را پالایش دهیم.این کتاب در طی بیش از ده سال نوشته شده است. درعینحال من سعی کردهام همواره نسبت به آثار مکتوب عمدهای که درمورد کارگردانان منتخبم، چه به فرانسه و چه به انگلیسی وجود دارند مطلع باشم. منابع تحقیقاتی که در این مطالعه مورد ارجاع قرار گرفتهاند، کمتر از بین منابع مکتوب و بیشتر، همانطور که قبلاً ذکر کردم، براساس پاسخهایی است که توسط دانشجویانم در طول این مدت ارائه شده است. بعضی از آنها مثل سوزان بادگن و جان وارد شخصاً نظراتشان را به چاپ رساندهاند؛ ولی نظریات شمار زیادی از دانشجویان دیگر بهطور مستقیم و غیرمستقیم در این کتاب انعکاس یافته است.آنچه در فیلم رزمناو پوتمکین برای ارنست لینگرن و همشهری کین برای پنهلوپه هیوستون دربر داشت، فیلم جاده برای من داشت. این فیلم نمایانگر لحظهای از زمان بود که من در آن به هوشیارانهترین شکل ممکن متوجه قابلیت بیانگری سینما شدم. این اولین فیلمی است که به قول جوانهای امروزی «مُخ من را زد.»