توضیحات
بهرام بیضایی نمونۀ کامل سینماگری است مؤلف که آثار و اندیشههایش حول محور خاصی میگردد. او فیلم به فیلم به مایههای ثابتی میپردازد که جملگی دغدغههای راستینش هستند. از اینرو بهراحتی میتوان ارتباط ویژهای بین فیلمهای او جستجو کرد. هر شخصیت در فیلم، به شکلی در فیلم دیگر تکرار میشود و به نوعی ادامه مییابد. در نتیجه فیلمهای بیضایی ضمن اینکه هر یک به خودی خود کامل هستند، ارتباط تنگاتنگی با هم دارند و در مجموع شمایی کلی از دنیای یک هنرمند سرسخت با جهانی کاملاً ویژه ترسیم میکنند که فقط و فقط مختص خود اوست و به دلیل بینهایت خاصبودن این دنیا و دروغین و ظاهریبودن آن قابل تقلید نیستند. شخصیتهای اصلی دنیای بیضایی متفاوت هستند. آنها با هر نوع محافظهکاری، زدوبند و سازشکاری بیگانهاند و اغلب یکه و تنها در مقابل پلیدیها میایستند. این روحیه شخصیتهای اصلی بیضایی دقیقاً برگرفته از زندگی و افکار خود اوست؛ روحیهای که با آن بزرگ شده است. بهرام بیضایی پنجم دی 1317 به دنیا آمد. این زمانی بود که پدر و مادر پدرش از دنیا رفته بودند؛ در نتیجه او هیچگاه آنها را ندید. اما بعدها شنید مادرِ پدرش در خانهای در آران کاشان به زنهای محلی قرآن درس میداده است و پدرِ پدرش هم ملا بوده، صحافی داشت و به بچهها هم آموزش میداد؛ زمانی که مدرسه به معنای امروزی وجود نداشت. پدر بیضایی کارمند ادارۀ ثبت اسناد بود؛ ولی پیش از هر شغلی، شاعری پیشهاش بود. او در خانوادهای با پیشینۀ ادبی بزرگ شده بود؛ چراکه پدرش ملامحمدرضا آرانی شعر میگفت و متخلص بود به ابن روح، پدر او هم متخلص بود به روح الامین. بیضایی جز خانوادهاش طبیعتاً تحت تأثیر جامعهای بود که در آن زندگی میگرد، از جمله مدرسه. او در مدرسه مشکلات بسیار داشت و ناچار بود تهمتها را جوا دهد. به همین دلیل هیچگاه مدرسه را دوست نداشت. با این حال یکی دو برخورد مثبت از سوی معلمان تأثیر بسیاری بر او گذاشت. یک بار او انشایی خواند و بعد از انشای او، معلم کمی فکر کرد و گفت: «این بیضائی یه چیزی میشه» این جملهبود که بیضائی یک دو بار دیگر هم شنیده بود؛ اولین بار در یک بنگاه. سالهای یازده و دوازده و سالی که پشت کنکور ماند، سالهای بسیار مهمی در زندگیاش بود؛ سالهایی که کتابخوان شده بود و اولین نوشتههایش را نوشت. بعد از مقالۀ «شکسپیر» که در کلاس درس خواند، نوشتن نخستین آثارش را آغاز میکند که بعضیهایش را دارد و اکنون فکر میکند سیاهمشق بوده است. آخر سال دوازدهم یا سالی که پشت کنکور ماند، «اژدهاک و آرش» را نوشت. در سال 1341 اولین نمایشنامههایش را نوشت. سال 1342 “پهلوان اکبر میمیرد” و یکی دو نمایش عروسکیاش به کارگردانی عباس جوانمرد اجرا شدند و در سال 1343 هشتمین سفر سندباد را نوشت. دو تا از نخستین نمایشنامههایی که بیضایی نوشته بود، غروب در دیار غریب و قصۀ ماه پنهان در بهار 1344 ملل پاریس اجرا شدند و بیضائی نه به عنوان نویسنده، بلکه به عنوان مدیر صحنه همراه گروه بود. نخستین تئاترش را در سال 1345 کارگردانی میکند. نمایش عروسکها از تلویزیون پخش میشود که البته این تجربه به اندازهای برایش بد بوده که تا امروز دیگر سراغ تلویزیون نرفته است. سال 1346 میراث و ضیافت را با هم اجرا میکند، در تئاتر 25 شهریور. دورهای که نمایشنامه مینوشت و چاپ میکرد، درست همزمان با آغاز شاعری احمدرضا احمدی بود. آنها در مطبوعات با هم دوست شدند. بعد از عمو سیبیلو، احمدی به او پیشنهاد کرد برای ساهتن فیلم حرفهای با مثلث سپهرنیا /گرشا/ متوسلانی کار کند که با شرکت در سه دیوانۀ جلال مقدم جدیتر گرفته شده بودند. بیضایی آن شب به “چه کسی رئیس را کشت” فکر میکند و فردا در چاپخانهای این طرح را برای این سه نفر تعریف میکند. آنها میگویند چقدر خوب، اما سنگین است. در نتیجه موضوع منتفی میشود. در دهه ۵۰ خورشیدی، بیضایی پس از ساخت دو فیلم کوتاه، فیلم “رگبار” را جلوی دوربین برد که در زمره بهترین آثار سینمای موج نو ایران قرار گرفت. پس از “رگبار”، بیضایی “غریبه و مه” را جلوی دوربین می برد که فیلمی طولانی و سنگین است. پس از آن بیضایی با الهام گرفتن از هشت و نیم فلینی فیلم کلاغ را میسازد، در “کلاغ” نیز باز با همان بنمایههای همیشگی کارهای او روبرو هستیم. کمی بعد اثر جاودانه دیگری به نام چریکه تارا جلوی دوربین میرود که این بار نیز به رغم ظرایف فراوان در این اثر که بارها مورد تحسین احمد شاملو هم قرار گرفت، ارتباط گرفتن با مخاطب مسیر دشواری را میپیماید و در حیث و بیث پیروزی انقلاب بهمن در سال ۱۳۵۷ خورشیدی است که بیضایی شاهکار خود ـ فیلمی که هیچگاه نمایش داده نشد ـ “مرگ یزدگرد” را ساخت. بعد از “مسافران” از سال 1376 تا فروردین 1378 به خارج از کشور رفت. بعد از بازگشت سعی داشت تئاتر کار کند.در نتیجه مجلس ضربت زدن را کار کرد و بعد هم افرا را. در تابستان 1382 تمرینهای نمایش سه اپیزودی دربارۀ هزار و یک شب را شروع کرد و در نیمۀسال این نمایش در سالن چهارسو به روی صحنه رفت.
در این کتاب به زندگی و آثار بهرام بیضایی، فیلمنامهنویس، نمایشنامهنویس، کارگردان و تهیه کننده سینما و تئاتر پرداخته شده است.
کتابفروشی اینترنتی آبان