توضیحات
در این کتاب بیان میگردد که اثر هنری را در شرایط مدرنیته میتوان به دو شیوه تولید و بهعموم عرضه کرد: بهمنزله کالا یا بهمنزله ابزار تبلیغات سیاسی. تقریباً میتوان میزان هنر تولید شده در چارچوب این دو رژیم را برابر دانست، اما در شرایط حاکم بر صحنه هنر معاصر میبینیم که نگاه کالایی به تاریخ هنر بیشتر و نگاه تبلیغاتی- سیاسی به هنر بسیار کمتر است؛ هنر از این منظر چیزی است یکسره بیقدرت و ناقد هرگونه ملاک درون ماندگار برای گزینش و هرگونه منطق درون ماندگار برای تکوین. هنر معاصر همزمان در دو جایگاه تصویر و نقد تصویر قرار میگیرد و قدرتش را با تملک حرکتهای شمایلشکنانهای که متوجه آن است نشان میدهد. چیزی پارادوکسی به نام اثر هنری مدرن مولود همین تملک بنیادین است.