توضیحات
در این رمان کوتاه، نویسنده تقریباً به طور کامل درگیر کشف پریشانی و تردیدی است که یک مرد با رسیدن به آخرین روز زندگی خود با همسر و خانوادهاش قبل از اینکه به طور حتم برای ترک آنها در صبح روز بعد برنامه بریزد، احساس میکند. رمان نزدیکی داستان تمثیلی گمشدن است. مردان دهه شصت در دهه هشتاد با محیط احساس بیگانگی میکردند و در دهه نود نامتجانس با فضا و موقعیتهای سیاسی. داستان از زبان شخصیتی به نام “جی” روایت میشود. نویسنده در این داستان، موقعیت انسان مدرن، پیچیدگیها و سرگردانیهایش را در مسیر شناخت خود و در تقلای بین آگاه و ناآگاه به تصویر میکشد. “جی” قصد دارد زندگی خانوادگی را ترک گوید و یک چند از زن و فرزندان دور بماند. خود وی اعتراف میکند: “هرچند سوزان از جنس من نیست، ولی یک چیزی در وجودش هست که به من لذت میبخشد.
قسمتی از کتاب
کی از ظریفترین و دردناکترین داستانهایی که میتوان از احساسات درونی یک مرد خواند. امشب، غمگینترین شب زندگی من است، چون میخواهم بروم و قرار نیست برگردم….
من به این زندگی برنمیگردم. نمیتوانم….
اگر بروم، دیگر بازگشتی نیست، برای همین میترسم و نگرانم.
پس امروز عصر میتواند آخرین غروب خانوادهی معصوم و کامل و ایدئال ما باشد…
حنیف قریشی، نویسندهی پاکستانیالاصلِ انگلیسی، راوی گذشتههای نه چندان دور و انسان دوپاره است.
او در انگلستان به دنیا آمد، همان جا فلسفه خواند و به انگلیسی مینویسد، اما دوفرهنگی بودنش یکی از موتیفهای اصلی آثارش است، آثاری که بسیاریشان حالتی دارد شبیه خودزندگینامه و میتوان در آنها ردی از نویسنده یافت. رمان نزدیکی از ستایششدهترین آثار قریشی است و بینشان جایگاه ممتازی دارد.
کتابفروشی اینترنتی آبان