توضیحات
نون نوشتن حکایت دردورنجهای یک نویسندۀ ایرانی است که طی پانزده سال بهصورت یادداشتهایی گردآوری شده و زمستان ۱۳۸۸ منتشر شده است؛ حکایت دردآشنای زندگی نویسندهای بزرگ که پیوسته مورد ظلم حکومت و بیانصافیهای رقیبان و ناشرانی قرار گرفته که او را تا حد افسردگی و درماندگی بردهاند. محمود دولتآبادی ریشۀ این دگرگونی و بروز خصلتهای ناخوشایند انسانی را ناشی از یک حادثه نمیداند، بلکه آنها را قدیمی میداند که بهمرور و بر اثر دورشدن از باورهای وجدانی و زوال اخلاقی در آنها تقویت شده و بروز یافته است. وی بُخل و حسد را بیماری مهلکی میداند که میان مردم رواج یافته و آن را مختص قشر خاصی نمیداند. و معتقد است آسیبهای ناشی از آن غیرقابلجبران بوده است. زمانه او را تا جایی پیش میبرد که از کتابها میترسد، در حسرت عمر ازدسترفتهاش میگرید و از تنگدستیاش علیرغم فروش کتابهایش شکایت دارد؛ در بخشی از این یادداشتها آنقدر به ستوه میآید که مینویسد: «فاجعه است که محیط ادبی-فرهنگی یک جامعه که حدود هشتاد سال از نخستین اقدامات انقلابی آن میگذرد، در برخوردهای خود با یک نویسنده او را آنجا براند که باز هم به نخستین محیط خود، یعنی به خانوادهاش برگردد و کاملترین آموزگار خود را پدرش بداند و غمگسار خود را مادرش!»
داستان زندگی محمود دولتآبادی، حکایتی آشناست، میتوان گفت که تنها او نیست که متحمل چنین سختیهایی شده است، داستان دردناک اکثر نویسندگان و فرهیختگان این مملکت است که بهجای تقدیر، مورد بیمهری قرار گرفتهاند. در ابتدای کتاب نون نوشتن نویسنده مخاطب را به اندیشیدن دعوت میکند و تأکید دارد: «بند زبان را ببندیم و بال اندیشه را بگشاییم.» در مجموع، خواندن سرگذشت دردناک نویسندهای بزرگ که آثار ارزشمندش را با فراغ بال خواندهایم و هرگز به این فکر نکردهایم که چه بر او گذشته تا به دست مخاطبانش برسد، بیتردید خالی از لطف نیست.
کتابفروشی اینترنتی آبان