توضیحات
در این رمان به پرسش هویت ملی نیز پرداخته است؛ در جغرافیایی میان شرق و غرب، در میان ملتی که پایی در آسیا و پایی در اروپا دارند؛ نگاهی از پنجره شرق به غرب، و نمادی از ابهامها و تناقضها در سرشت مردمان روس. در این رمان تاریخ و فرهنگ و سیاست درهمآمیختهاند یا کنار هم قرار گرفتهاند. نویسنده با خلق فضایی وهمآلود، در شهری که پایههایش بر آب است و اقلیمی مهآلود دارد و خود به شخصیت اصلی رمان بدل میشود، اثری یگانه آفریده است با زبانی یگانه و تصاویر ذهنی که در تاریخ ادبیات روسیه تا آن زمان نظیر نداشته است، هرچند در عین خرق عادت – وامدار سنت رماننویسی روسی هم هست. رمانی پیش رویمان است که گویی هیچچیز در آن قطعیت نمییابد، همهچیز سیال است، حتی محل زندگی شخصیتها یا وقوع رویدادها. بیالی پطرزبورگ خود را خلق کرده است و این افسانه را در ادبیات روس که این شهر اشباح و سایههاست تداوم بخشیده است.