توضیحات
همه امید زندگی مشحسن به تنها گاوی است که در طویلهاش دارد و از وجود آن علاوهبر امرارِمعاش خانواده خود، افراد روستا را نیز بهرهمند میسازد. همۀ این مسائل باعث شده است که مشحسن دلبستگی خاصی به این گاو داشته باشد. اما روزی که مشحسن به شهر رفته، گاو به علت نامشخصی میمیرد و افراد روستا با موافقت همسر مشحسن نعش گاو را در چاه روستا میاندازند و پس از بازگشت مشحسن وانمود میکنند که گاو گریخته است ولی او باور نمیکند و اعتقاد دارد گاو را اهالی روستا به قتل رساندهاند. از آن پس حالش دگرگون میشود و خود را گاو میپندارد. کوشش و پند و نصیحت بزرگان و ریشسفیدان روستا، چارهساز نمیشود و سرانجام کدخدا و مشاسلام تصمیم میگیرند او را برای مداوا به شهر ببرند؛ اما….. / از این کتاب فیلمانه ، فیلم گاو به کارگردانی داریوش مهرجویی در سال ۱۳۴۸ ساخته شد.