توضیحات
داستان دربارۀ مردی به نام نعمت است. فردی که علیه ظلم و ستم برخاسته و برگرفته از شخصیت نعمت اعلایی اهل دزفول میباشد. آسمان آبی دز: کارگرانی که از ده آواره شده و برای عملگی به شهر آمده اند. با هم: مستی و همراهی دو مرد در نیمه شب. شهر کوچک ما: پسرک از قطع شدن درختان و خراب شدن خانههای قدیمی شهرش میگوید. در راه: موتورسوار مردی را سوار میکند که دلدرد دارد و راهی بیمارستان شده. وقتی تنها هستم نه: مرد سوار ماشین خانمی شده و به او دل بسته. چشمانداز : مردمی که نمیمیرند و برای تفریح مردهبازی میکنند. اجارهنشینان: عرصات و عرفات دو مستأجری که خود را دار میزنند. خانهای بر آب: زن و مرد درمورد ساختمان و ورم کردن آن حرف میزنند. یک داستان نمادین. پسرک بومی: پسرک بومی عاشق دختر فرنگی شرکت شده است. عشقی کودکانه و معصوم. قشنگ بود من خیلی دوست داشتم کتاب رو ولی به نظرم احمد محمود رئال و فضای سنتی جامعه را خیلی بهتر از حالتهای سمبولیسم و سورئال در مییاره مثلاً به نظرم چشمانداز یا اجارهنشینان اونقدر قوی نوشته نشده توی سبک خودش ولی شهر کوچک ما توی سبک رئال خیلی حرفها واسه گفتن داره کلا سبک احمد محمود رئالیسم اجتماعی هست.