توضیحات
داستان کتاب کشتن مرغ مقلد از زبان یک دختر سفیدپوست به نام اسکات فینچ روایت میشود. پدر اسکات وکالت یک سیاهپوست که به جرم تجاوز زندانی شده است را بر عهده گرفته است. اسکات به همراه خانوادۀ خود در شهر میکمپ زندگی میکند. او در فصلهای ابتدایی کتاب، با لحنی کودکانه به توصیف شهر، خانواده و زندگی خود میپردازد. توصیفاتی بسیار ریز و جزئی که با لحنی کودکانه بیان شده و اصلاً باعث کسالت خواننده نمیشود. او به تازگی مدرسه را آغاز کرده و به همراه برادر خود جیم که چندسالی از او بزرگتر است به مدرسه میرود. در این میان توصیفات اسکات از مدرسه و اتفاقات عجیبی که در آن میافتد نیز بسیار خواندنی است. اتفاقاتی که نشان میدهد اوضاع جامعۀ ایدئال نیست و فقر گریبان بسیاری از خانوادهها را گرفته است. اما مشکل دیگری که در میکمپ بیش از فقر به چشم میآید، دیدگاه اشتباه و ناعادلانه ساکنان آن است. در توصیفات بخش ابتدایی کتاب اسکات به همراه برادرش جو و دوستشان دیل همواره به دنبال بازی و گشتوگذار هستند و کنجکاوی عمدۀ آنها درموردِ همسایهای است که مدتهاست از او خبر ندارد و هیچگاه در انظار عموم حاظر نمیشود. درواقع بچهها تابهحال او را ندیدهاند و حرفهای عجیب و زیادی درموردِ او می زنند.
اتیکوس فینچ، پدر خانواده یک وکیل بسیار درستکار است که سعی دارد همیشه کار صحیح را انجام دهد تا الگوی خوبی برای فرزندان خود باشد. اما مردم میکمپ ذهنیت خوبی نسبت به اتیکوس ندارند. زیرا علاوه بر اینکه خدمتکار او یک زن سیاهپوست است، وکالت یک سیاهپوست را نیز بر عهده گرفته است. این مردم عادت نکردهاند که به سیاهپوستان دید خوبی داشته باشند و از آنها در تقابل یک سیاهپوست و سفیدپوست همیشه این فرد سیاهپوست است که مقصر می باشد.
کتابفروشی اینترنتی آبان