توضیحات
کتاب کنار رود پیدرا نشستم و گریستم نوشتۀ پائولو کوئیلو داستانی عاشقانه با سویههای مذهبی و فلسفی است و دربارۀ پیلار، زنِ جوانِ مستقل، فعال و در عین حال بیقراری است که زندگیاش پس از برخورد با عشق دوران کودکیاش برای همیشه تغییر میکند. روایتی ایدوئولوژیک و مذهبی اما در لفافۀ عشقی زمینیست. داستان دربارۀ دختری به نام پیلار است که پس از سالها معشوقۀ دوران کودکی خود را پیدا میکند در صورتی که او بسیار تغییر کرده است.
افسانه ها می گفتند که هر کس در این رود خانه اشک بریزد، اشکهایش در رودخانه تبدیل به سنگ می شود و او آرزو کرده بود که کاش می شد قلبش را از سینه در آروده و به ته رودخانه می انداخت تا تبدیل به سنگ شود…
کتابفروشی اینترنتی آبان