توضیحات
کتاب حاضر دربردارنده رمانی احساسی نوشته نویسنده معروف آنا گاوالدا است. وی رمان نویس قرن بیستم میلادی و اهل فرانسه است. آنا که در نویسندگی دارای مهارتی غیر قابل انکار است، نوشتههای او پر از لطافت و احساسات ظریف و بسیار ساده و روان است؛ به طوری که مخاطب را به راحتی جذب میکند. در بخشهایی از رمان میخوانیم: پولت لستفیر آنقدر که همه میگفتند دیوانه نبود. البته که او میدانست چه روزی از هفته است، چون این تنها کاری بود که این روزها از دست او برمیآمد. شمردن روزها، انتظار برای آنها و فراموش کردن. او به خوبی میدانست که آن روز چهارشنبه بود. علاوه بر این، او آماده بود. کتش را پوشیده بود. سبد خریدش را پیدا کرده بود و کوپنهای تخفیفش را سر جمع کرده بود. او حتی میتوانست صدای ماشین ایوان را از دور بشنود. اما چارهای نبود، گربه بیرون در گشنه بود و زمانی که خم شد تا ظرف غذایش را روی زمین بگذارد، افتاد و سرش به لبه پله برخورد کرد.